آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

ادای مامان

سلام به پسرم همه کسم سلام به دوستان.عید همه مبارک باشه.نماز و روزتون قبول. روز چهار شنبه صبح با هم رفتیم تا حقوق مامان رو بگیریم. با خوشرویی با مدیر دست دادی بعد یه جا بند نبودی تا خانم مدیر هم بلند شد رفتی تا روی صندلیش بشینی. فکر میکردم بیشتر این بگیرم ولی ضدحال خوردم 2 روز رو برام حساب نکرده بودن که قرار بعدا بررسی بشه. میخواستم حقوقمو بزارم روی پولامو یه زنجیر برای پلاک آرمینم بخرم ولی پشیمون شدم و با ناراحتی رفتیم خرید یه بلوز خوشگل که قبلا چشممو گرفته بود و یه شال سفید خریدم هرچی گشتم برای تو یه تاپ و شلوارک یا یه سرهمی خوشگل ندیدم. بخاطر عید فطر خیلی شلوغ بود.بعد رفتیم مغازه آرایشی و بهداشتی و یه چند تا چیز خریدم و ب...
20 مرداد 1392

هفته آخر چهارده ماهگی

عزیزم، پسر گلم چند روز دیگه تولد چهارده ماهگیته و پا توی 15 ماهگی میزاری.خیلی خوشحالم که کم کم داری بزرگ میشی و هر روز بیشتر از روز قبل شیرین و دوستداشتنی تر میشی. هرچی میگم میفهمی تا میگم بریم تی وی رو روشن کنیم یا برنامه فلان رو بزاریم یه صدایی از خودت درمیاری و ذوق میکنی منم با ذوق تو ذوق میکنم   اول بغلت میکنم و بوسه ات میکنم بعد دستتو میگیرم و باهم میریم تی وی رو روشن میکنیم اگه برنامه مورد علاقه ات باشه که میشینی و نگاه میکنی ولی اگه خوشت نیاد کنترل رو میدی دستم و با ایما و اشاره میگی شبکه رو عوض کن انقده این کار رو تکرار میکنی تا برنامه ای که دوستداری رو بزارم بعد با خوشحالی نگاه میکنی. اون برنامه هایی که دوستداری رو روی فلش ض...
15 مرداد 1392

مسابقه

سلام به آرمین گلم پسر ماهم این عکس رو موقع غذا خوردن ازت گرفتم برای مسابقه نینی وبلاگ ولی دیگه نگذاشتمش الان پشیمونم حتی اگه هم برنده نمیشدی کاش شرکت میکردیم.                     فدای اون غذا خوردت که همش دوست داری خودت مستقل باشی البته عاشق سیب زمینی و ماکارانی هستی که میشه خودت بخوری ولی سوپ که نمیشه ...
10 مرداد 1392

تب

سلام به پسر گلم عشقم همه زندگی ایم آرمین جونم هفته گذشته تب شدیدی داشتی مدتیه که دندون جدید درنیاوردی و از پایین فقط 2 تا و از بالا 4 تا داری که برای دندان پایین اون عقبی ها بزرگا تب کردی خیلی درد داشتی الهی بمیرم من و بابایی دورت پر پر میزدیم خوابت نمیبرد و استامینوفن اثر نمیکرد عصری مامان جون پاشویت کرده بود ولی تا یه ساعت خوب بودی دوباره شروع میشد.نصف شبی بابایی برده یه دوری بیرون زدید آروم شدی ولی تا اومدی خونه دوباره گریه کردی بعد لباس پوشیدم و 3 تایی رفتیم بیرون سر میدون یه گربه دیدی که داشت آب میخورد ذوق زدی و دوستداشتی بری نزدیکش ولی اون میترسید و میرفت آروم ایستادیم و نگاش کردیم آروم شده بودی بعد اومدیم خونه و خوابیدی ولی با...
6 مرداد 1392

بدغذایی در کودک نوپا

چرا كودك از خوردن امتناع مي كند و چه بايد كرد؟   امتناع كودك از خوردن ممكن است به دلايل زير باشد: فعاليت زياد و در نتيجه خستگي فعاليت كم و در نتيجه كمتر گرسنه شدن نخوابيدن كم بودن فاصله بين تنقلات با غذاهاي اصلي اظهار نظر مبني بر دوست نداشتن غذا توسط بزرگترها. اما در عين حال اين امر ممكن است وسيله اي باشد كه كودك مي خواهد عدم وابستگي و استقلالش را نشان دهد. اين خود بخشي از مراحل تكامل اوست. والدين اگر هيجان زده باشند و به كودك فشار بياورند سبب كندي جريان ترشح معده كودك و مانع از هضم غذاي وي مي شوند. بعلاوه كودك از توجه والدين لذت مي برد و مي آموزد كه امتناع از خوردن، يكي از راه هاي جلب توجه آنان است. كودك معمول...
6 مرداد 1392
1